خدایا!

من همان کسی هستم 

که قلب دوستان تو را لرزانده ام...



پ.ن: عنوان از لهوف.ص: 103. کلام حر.


دل نوشت:

خدایا خسته ام، نه از دنیا،نه از مردم،نه از زندگی، خسته ام از دست خودم!!

تا کی باید مطیع نفس باشم؟تاکی باید دل بشکونم،دل امام زمان(عج)،دل امام رضا(ع)،دل حضرت زهرا(س)،

خدایا، باور کن دیگه روم نمیشه بهشون رو بزنم...

خدایا که چند روز از محرم گذشته که اینطوری رهام کردی بحال خودم؟

خدایا، . . .

اشک نوشت :
مشهد کجا و این دل ناپاک من کجا!؟
خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام

درمحضرت جناب سلیمان شهر طوس

بال ملخ به شانه ی یک مور دیده ام


***



دریافت
عنوان: جانم رضا(ع)
حجم: 1.22 مگابایت


وصف حال من:


مثل کبوتران شما گرچه می پرم

آنها کبوترند و من از جنس دیگرم

دیوارها فضای دلم را گرفته اند
دیگر هوای پرزدن افتاده از سرم
 
این شهر بسته بال مرا؛ این حصارها
تا آسمان کشیده شده در برابرم

گاهی برای بال زدن، آسمان کم است
یا صحن قدس باید و یا گنبد حرم

آقای من! ببخش اگر بال من شکست
بر من مگیر خرده اگر کم میاورم

این روزها ببخش اگر دیر میرسم
گاهی اسیر خانه و فرزند و همسرم

مثل کبوتران شما   نه ! هنوز  نه
مانده است تا قبول کنی یک کبوترم