کاش تو این فاطمیه بمیرم
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ
ادامه مطلب را بخوانید
مادر جان چگونه بنویسم که جلنزار گناه تمام وجودم رافراگرفته.چگونه بنویسم که
آماده نیستم برای پرواز.چگونه بنویسم که کاری نکرده ام ولی خسته ام.
بشکند دستی که یکبار به صورتتان سیلی زد وبشکند کل استخوانهای وجود ماکه باهر
گناهمان باعث کبودی دیگری بر صورت شما میشویم.
مادر چگونه چگونه بنویسم که نه تنها گناه کردن،بلکه گناه نکردن هم دیگر برایم خسته
کننده شده.چگونه بنویسم که دیگر کربلا راضی ام نمیکند.چگونه بنویسم که نمی دانم
چگونه مینویسم وچه می خواهم بنویسم واصلا چرا مینویسم.
خسته شدم از عمل نکردن به قولهایم به شما
به حسین(ع) به
شهیدگمنامم.
نمی توانم مادر،نمی توانم...
توان شنیدن روضه های شما را ندارم چه برسد به دیدن روی نیلی شما.
بگو که در گوش شهدا چه خواندی...
بگو شاید من هم...نه نمی توانم
تادیر نشده دستم را بگیر
کاش در این فاطمیه برات بمیرم...
قلمتان فاطمی انشاا...