به بهانه این شب ها
بسم رب الزهرا.س
این شب ها در عرش برو بیای خاصی برقرار است...برای ثارالله(ع)
این شب ها مهدیِ فاطمه(عج) بیشتر از بقیه اوقات به عمه جانشان زینب(س) سر میزنند...
این شب ها همه جا روضه ی حسین(ع) برپاست...
نمی دانم،شاید اشک محبان اندکی تسکین به قلب نازنین حضرت(عج) ببخشد...
این شب ها خود حضرت مادر(س) مجلس برپا میکند، یوسف زهرا(عج) روضه خوان است...
اگر خوب گوش کنی...صدای خسته ای میشنوی که میگوید...غریب مادر...
راستی کسی چه میداند که حسین(ع) و زینب(س) چگونه دیروز،ظهر عاشورا از هم جدا شدند؟ در لحظات وداع چه گذشت؟
راستی زینب(س) که با وجود علمدار رشید کربلا،پسر حیدرِکرار(ع) اباالفضل العباس(ع)حتی نور ماه را هم نمیدید...این شب ها در چه حالیست؟...
این شب ها خرابه های شام چه برو بیایی دارد، کار روزگار را ببین، به سه ساله ی حسین(ع)،طفلی با عروسکش در آغوش پدر فخر فروشی میکند...رقیه(س) باز با بهانه ی اینکه بابا کجاست؟ گریان،به آغوش عمه می رود...
این شب ها چشمان مهدی فاطمه(عج) خون گریه میکنند...
این شب ها همه ی عالم هم نوا با زینب کبری(س)به سوگ حسینِ فاطمه(ع) نشسته...
راستی، این شب ها برای آقای خوبمان خیلی دعا کنیم،عالمی میگفت،صلوات زیاد هدیه کنید برای سلامتی حضرتش...
تسلای قلب نازنین حضرت حجت ابن الحسن العسکری،صاحب الزمان،اباصالح المهدی(روحی و ارواح العالمین فداه)
صلوات
شعر :
پدر خاک،کجایی،پسرت خاک نشد
مـــــادرآب،کجایی،پسرت آب نخورد
صلی الله علی المظلوم..یااباعبدالله الحسین...
***
پایان/